در ضرب المثل های ما آمده است که "انسان زنده نیاز به وکیل و وصی ندارد" و از آنجا که هر مثل جایی و هر نکته مکانی دارد اگر درست و بجا از این ضرب المثل استفاده نشود ممکن است نتیجه ی نادرستی هم از آن گرفته شود.
برخی به این مثال استناد میکنند و بیان میدارند که انسانها خودشان میتوانند از حقوق خود دفاع نمایند و احتیاجی به وکیل نیست! در حالیکه این مثال برای نکته و جای دیگری وضع گردیده است.
در حقوق و بطور خاص حقوق ایران اصلی ثابت و با اهمیت وجود دارد بنام "اصل جهل به قانون" که بیان میدارد: "جهل به قانون ، رافع و مانع مسئولیت نمی باشد."
بر اساس این اصل اگر شخصی به دلیل نا آشنایی و نداشتن علم به قوانین، موجب زیانی به دیگری شود و یا جرمی انجام دهد، نمیتواند ادعا کند که قانون یا حکم قانون را نمیدانسته پس نباید مسئول شناخته شود و یا نباید مجازات شود.
در چنین حالاتی قانونگذار او را مسئول میداند و استدلال هم اینست که میتوانستید و بلکه موظف بودید قوانین را فرا بگیرید و از رفتار خلاف قانون امتناع بورزید.
از فلسفه های وجودی وکیل و تاسیس نهاد وکالت اینست که شخصی وجود دارد که به نیابت از ما و با آشنایی کامل با قوانین وکالت از حقوق ما دفاع خواهد کرد و محرومیت از حق برخورداری از وکیل میتواند تبعات ناخوش آیندی برای اشخاص در بر داشته باشد.
در نهایت در می یابیم که با آنچه بیان شد "انسان زنده نیاز به وکیل دارد" و عموما نهاد وکالت برای اشخاصی که قصد بهره مندی کانل از حقوق خود را دارند، لازم و ضروریست.